امیرعلی شیطونک می شود
با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هرچه خواهی کن سلام دونه برفی من توی این دوهفته اخیر خیلی شیطون شدی .طوری که من وبابایی دوتایی ، عزیز جون و خاله جون و آجی حنا دخترخاله (که اکثرا پیش عزیز جون هستن ) سه تایی باید هرکدوم چهارتا چشم داشته باشیم تا بلا سرت نیاد. ماجرا ازاین قراره که یه روز صبح وقتی که شماشیرتو خوردی و می خواستی شیطنت آغاز کنی من شماروسپردم به باباجونی که خواب وبیدار رو تخت ولو بود ورفتم آشپزخونه .یه چند دقیقه ای که گذشت یکهو صدای شتتتتترقققققققق افتادن شنیدم و بعدش هم صدای گریه و بعدش هم صدای بابایی که شمارو صدا می کرد . بلللللللللللللللللله شما زحمت کشیده بودی و تو چند ل...
نویسنده :
مریم مامان دونه برفی
13:34